چشمان کهربا

چشمان کهربا

چشمان کهربا

دختری دیدم قشنگ و دلربا

رنگ چشمانش به سان کهربا

لعل لبهایش شراب ناب ناز

ایروان چون کمندش طاق باز

قد و بالایش نگو، سرو و چنار

عشوه هایش کرده خلق را بی قرار

با نگاه نافذش حیران شوی

 با صدای نازکش نالان شوی

من چه گویم از تن و اندام جان 

مست و مدهوشش شوی و نیمه جان

زاده ی تیر است و تیرباران کند

 عاشقان را جملگی ویران کند

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا