خلق و خالق

خلق و خالق

خلق و خالق

زمین گرد است

 و من گرداگرد این گردی

 پریش و سرگردانم

دور باطل دارم

عقربه ی ذهنم به جمود گرفتار

 بد پریش و حیرانم

جرعه آبی که بود همراهم 

نرسیده به کامم 

تبخیر شد

پوزخند خلق

و

ریشخند خالق 

نفسم را تنگ کرده

ای روزگار بس است مرا

به چشمه برسانم

به ماهی قرمز

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا