شبنم نگاه
جمعه عصری زیبا
خانه ی پدری
با صدای گنجشگ
هم صدا قلبم
نام زیبایت را
خوش صدا میکردم
و گلی هفت رنگ
از میان گل ها
من برایت چیدم
اولین دیدارم
باز به یادم آمد
که هوا باران
نگاهت شبنم
و لبانت قرمز
از پس پنجره ی انباری
با سلامی نوشتی
که مرا می خواهی
داد سلامی سبز
دیدگاه